سابقه و دیرینه لفور
نام لفور از کجا آمده و به چه معنی است؟!
برای هر لفوری علاقمند به منطقه اش این سوال که ((لفور یعنی چه ؟)) اتفاق افتاده است … و این که دوستی از ما این سوال را پرسیده و ما در جواب آن مکث کردیم و به فکر فرو رفتیم که چه بگوییم ..!! اکنون پاسخ این سوال بنظر ما این گونه است که:
لفور از مناطق قدیمی و تاریخی مازندران و ایران است که جای تحقیقات و کاوشهای باستان شناسی در این خطه بیشه سرسبز و چشم نواز ودل انگیز خالی است.
لفور از گذشته مرکز سوادکوه .معنی واژه لفور (لپور)که فشرده یا تلخیصی از لپ و لپور روت است از ۲جز تشکیل شده است. جز اول لپ پهلوی است که به معنی اخص همان لپ فارسی یا دهانه می باشد. جز دوم آن او روت یا آورود به معنی رود است که مجموعا به آبادی یا منطقه ای اطلاق می شود که در مجاورت آب ورود و درخت و جنگل قرار دارد.(حجازی کناری.۱۳۷۲،۱۹۲)
در گویش مازندرانی واژه لپ به معنای پهن است و واژه هایی مانند لاپه به معنی نیمی از یک چیز کروی است .لپر بزوئن پهن نشین و لپو به معنی آب آرام و کم حرکت به کار میرود کاربرد دارد.ممکن است معنی لپو از این واژه ها آمده باشند لپ و او و روآر در معنی زمین زراعی آبی و منطقه ای کنار رودخانه و خود رودخانه است که در لفور طوایف مختلفی زندگی می کنند که اغلب اصالتا لفوری اند که از جمله طوایف لفور می توان درزی های روستای نفتچال و بورخانی و قاضی کلا نام برد که از تبار امیر ابواسحق مهدی لپور که درزی ها با ۳۲ نسل به ایشان می رسند(به سال ۵۱۲ه.ق) پرجایی های بندپی شرقی بابل نیز لفوری اند که علت آن است که یکی از امیرزادگان قارن وند از پدر خود زمین و حکومت می خواست و پدر او سوی خیرون رود که در بندپی امروز قرار دارد و سرچشمه آن گر روآر و کالی بن است و به همراه ازرو رود در روستای کالی کلا به بابلک وصل می شود را با دست نشان داد و گفت: اون پر جا ته –»یعنی آن جای زیاد و وسیع مال تو باشد.( حیدری سوادکوهی،۱۳۸۱،۳۳ )
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 بهمن1390ساعت 3 قبل از ظهر توسط سهیل نوذری | نظر بدهید
لفور گهواره فریدون؟!
بزرگ شدن فریدون در دامنه امیدوارکوه و پرورش توسط چوپان لفوری و پیرمردی فرزانه و پیروزی فریدون بر ضحاک از قصه های کهن ایران زمین می باشد. فریده یوسفی در کتاب خود ((فرهنگ و آداب و رسوم سوادکوه)) کتاب برگزیده پانزدهمین جشنواره روستا سال ۱۳۸۰به تحقیق و گرداوری درباره ۲۶ نوروزماه یا ۲۸ تیرماه پرداخته و می گوید که در این روز مردم با حضور گسترده در کنار منطقه ییلاقی امام زاده حسن لفور و در بیشتر مناطق ییلاقی و روستایی روز پیروزی فریدون بر ضحاک ماردوش را جشن می گیرند..
بر اساس باورها و سنت های رایج مردم ، در زمانهای قدیم فریدون به انتقام خواهی پدرش ضحاک یکی از پادشاهان ستمگر را مغلوب و در کوههای هاوند محبوس کرد و مردم با شنیدن خبر این پیروزی در شب ۲۶ عیدماه با آتش زدن بوته ها در ارتفاعات البرز به یکدیگر خبر دادند و فردای ان روز با برپایی کشتی پهلوانی لوچو این روز را جشن گرفتند و این روز که به جشن اموات معروف است اهالی روستاهای منطقه لفور،امروزه با روشن کردن شمع و فانوس بر روی چشمه ها و قرائت فاتحه بر مزار رفتگان و با اطعام خیرات این روز را گرامی می دارند و از طرفی این روز را به برکت رویش و کشاورزی به عنوان رستاخیز حیات و نباتات می دانند
هر ساله به برندگان مسابقات لوچوی پهلوانی در این روز به خصوص از سوی مسئولین استانی و شهرستانی هدایای ارزنده و نفیسی اهدا می شود.
روایتها حاکی از آن است که کوهی که فریدون ، ضحاک را در آن شکست داد امروزه واقع در کوهی رو به روی امامزاده هاشم در جاده هراز امروزیست.از آنجا که تمام واقعه تاریخی اسطوره ای در منطقه ای از مازندران روی می دهد سوادکوهی ها این روز را از هزاران سال پیش گرامی می دارند.
فریدون چگونه بزرگ می شود؟ داستان از این قرار است که مادر فریدون بعد از کشته شدن همسرش بدست جلادان ضحاک جهت حفظ جان فرزندش را به مرتعی در دامنه امیدوارکوه واقع در لفور می آورد و او را بدست گالشی (چوپانی) میسپارد. از آنجا که دژ امیدوار کوه بسیار محکم بوده نگرانی ای فریدون را تهدید نمی کرد .. ۳۰ سال می گذرد تا اینکه ضحاک از محل اختفای فریدون مطلع می گردد.. فریدون به سرعت به البرزکوه می رود و در انجا با پیرمرد فرزانه ای آشنا میشود….
در شاهنامه فردوسی پرورش فریدون در لفور این گونه توصیف شده است:
سه سالش پروار از ان گاو شیر همی وار هشیوار ز نهار گیر
دوان مادر آمد سوی مرغزار چنین گفت با مرد ز نهار دار
شوم ناپدید از میان گروه مر این را برم تا به البرزکوه
یکی مرد دینی بدان کوه بود که از کار گیتی بی اندوه بود….
مادر فریدون به روستای ور که پای دماوند میرود و پناه می گیرد واز سوی دیگرفریدون به دور از سرنوشت مادر در البرزکوه شیرمردی میشود که برای مردم منطقه شهامت و چالاکی او تحسین برانگیز می گردد.. سپس وقتی که جوان برومند میشود به ولایت لپور(لفور امروزی ) می آید و مردم امیدوارکوه و قارن را با خود همراه میسازد سپس به سمت لشکر ضحاک می روند و او را به قتل می رساند…..
لازم به یاداوریست که قارن وندان حدود ۵۰ سال قبل از هجرت در مرکزیت لفور حکومت می کردند.. و امیران انها اسپهبد نامیده می شدند. از اسپهندان قارن وندان عبارتند از: قارن فرزند سوخرا-وندای اول سوخرا-وندای دوم سوخرا-وندای دوم سوخرا-وندا هرمز-قارن دوم-قارن دوم و مازیار فرزند قارن دوم مقتول به سال ۲۲۴ ه.ق که مازیار آخرین پادشاه (اسپهبد)سلسله قارن وند به مرکزیت لفور بود که دژ مستحکم استقامت در برابر اعراب به شمار می رفت. وندا همرز (۱۵۰-۲۰۰ه.ق)از سلسله قارن وندی که در لفور سوادکوه حکومت داشت برای قیام علیه اعراب در تبرستان مهیا بود در آن هنگام یعنی نیمه دوم هجری سوادکوه به مرکزیت لفور در دست قارن وندان بود.(اسلامی، ۱۳۷۲-،۲۰-۴)
برداشتی آزاد از پایان نامه سرکار خانم طهماسب تبار لفوری –نویسنده : محمدی




